30
جولای

نقد و بررسی فیلم درخشش

به قلم امیررضا قلی پور

درخشش اقتباسی از رمان استیفن کینگ به کارگردانی استنلی کوبریک است. درخشش همانند نامش در سینمای وحشت و تریلر درخشان ظاهر شده و توانسته تقابلی موشکافانه و ظریف میان دو المان ترس و وحشت ایجاد کند که ستودنی و قابل تقدیر است. فیلمساز علاوه بر ایجاد تقابل با استفاده از تکنیک هایی همانند زوم های شلاقی، رنگ آمیزی، میزانسن و موسیقی بسیار گوش خراش همواره ناقل حس ترس و وحشت است و با به نمایش گذشتن تصاویر بصری سوررِئال به ندرت میزان تریلر بودن فیلم را افزایش می دهد و در این بین دوگانگی ای حجیم تر ایجاد می کند و مجهول، هدف و ماهیت اصلی این دوگانگی را میان جنون و واقعیت قرار می دهد، و می تواند با ایجاد چنین معیار هایی در فیلم خواسته و تمرکز اصلی خود را به ذهن مخاطب نهادینه کند. از نکات جالب درخشش که می توان به آن اشاره کرد این است که فیلم موفیقیتش را مدیون تک تک المان هایش است و این المان ها هرکدام از یک دیگر نشات میگیرند و به مرور پایه خود را محکم و قوی تر می سازند. بر فرض مثال میزانسن و رنگ آمیزی هر دو از یک دیگر نشات می گیرند، و زوم های شلاقی و موسیقی گوش خراش هم از یکدیگر نشات می گیرند و پایه های خود را محکم تر می سازند. درخشش نسبت به دیگر فیلم های ترسناک و راز آلود بسیار متفاوت و به نوعی نوین است. زیرا در این فیلم شما از المان های ماورا طبیعی همانند جن و روح هراس ندارید بلکه از خشم و خشونت جک تورنس (جک نیکلسون) نسبت به همسر معصوم و کودک منزوی اش که دچار اختلالات روانی نیز هست ترس و وحشت داریم. کوبریک با ساخت چنین فیلمی نه تنها ژانر ترس و وحشت را تبدیل به یک سرگرمی بلکه تبدیل به یک منبع خوب از تجارب برای کارگردان های جدید سینما کرده است. برخی از فیلم های ترسناک (همانند جن گیر) را صرفا در جهات سرگرمی و ترس می توان تماشا کرد اما این فیلم را نه تنها در این جهت بلکه می توان از جنبه های هنری و یک فیلم تامل برانگیز و …. تماشا کرد که غیرقابل باور است. داستان فیلم بسیار پرپیچ و خم است و فراز و نشیب های بسیار گسترده ای در آن گنجانده شده است و نمی توان به طور کامل تصمیم گرفت که فیلم در حول جنون در حال گردش است یا ارواح. میزان رئالیسم بودن فیلم نیز حداقل تا قسمت اوج جنون جک نیکلسون تا حد نسبتا خوبی قابل قبول است اما فیلم در اواخر ناگهان رئالیته ی خود را از دست می دهد و به روح و ارواح پایبند می شود. گرچه لازم به ذکر است که نمی توان در چنین موردی نظر قطعی داد اما این نکات هستند که درخشش را نسبت به دیگر فیلم ها در ژانر ترس و وحشت متمایز و استثنایی می کند و هنوز پس از گذشت سال های متمادی درخشش، مخاطبان را وادار به ایده پردازی می کند و هنوز هم می توان نکات زیادی را در فیلم تجزیه و تحلیل کرد و فرضیه های متفاوتی را در این حیطه مطرح کرد. درخشش فیلمی است که نه میتوان آن را کاملا یک تریلر روانشناختی دانست و نه می توان آن را کاملا به یک فیلم در ژانر ترس و وحشت تعبیر کرد. درخشش از المان های دم دستی اش بسیار موشکافانه و ظریف استفاده کرده و حتی توانسته فیلمی تریلر و ترسناک، فراتر از انتظارات، به مخاطبان ارائه دهد. درخشش در تقابل با این المان ها نه می گذارد که از نقش آفرینی ها و تصاویر بصری فوق العاده زیبا و فیلمبرداری نوین این اثر جذاب لذت ببریم و نه اجازه می دهد که لحظه ای نفس راحتی بکشیم، و در هر لحظه میزان تعلیق فیلم شفاف تر و حجیم تر می شود. طی تماشا هم میخواهیم این تعلیق ها ادامه دارد تر شود و هم میخواهیم که با راهی به این تعلیق های موشکافانه و ظریف خاتمه بدهیم. کمتر فیلمی پیدا می شود که بتواند خواسته و تخیلات و تعلیق های ذهنی را بدین صورت به تصویر بکشد که بسیار ستودنی است و نمی توان آن را انکار کرد. درخشش در ژانر خود نوعی شاهکار محسوب می شود و به خوبی هرچه تمام تر توانسته میان ژانر و خواسته های نویسنده و کارگردان، سازگاری و تطابق برقرار کند. درخشش را نه تنها به عنوان یک اثر پرتعلیق در ژانر ترس و وحشت، بلکه می توان به عنوان یک فیلم تامل برانگیز و هنری در نظر گرفت.